دانشگاه شاهدروانشناسی بالینی و شخصیت2345-21885120070421The Effects of Exposure and Response Prevention by Self-treatment Method on Reduction of Obsessive-Compulsive Symptomsتأثیر روش مواجهه و جلوگیری از پاسخ به شیوه خوددرمانی در کاهش نشانههای اختلال وسواس ـ اجبار1102593FAحمیدطاهر نشاط دوستدانشگاه اصفهانحسینمولویمحمد رضاعابدیمهدیاصفهانیJournal Article20200926The purpose of this study was to determine the effectiveness of exposure and response prevention by self-treatment method on the reduction of obsessive-compulsive symptoms in out-patients who referred to psychiatric and psychological service centers in Isfahan. Therefore 20 patients with obsessive-compulsive disorder who were diagnosed on the basis of clinical interviewed and they did not have a major depressive disorder and personality disorders were randomly selected and assigned to two groups: training and control groups. The training group received a self-treatment manual booklet prepared by the experimenter. This booklet contained practical instructions and homework that were based on exposure and response prevention treatment method. The length of treatment was 6 weeks and the subjects were asked to give weekly reports of their progress to the experimenter by phone. The subjects in control group were assigned to waiting list. Maudsley Obsessive-Compulsive Inventory were administered to all subjects as the pre- test post- test and follow-up. The results of analysis of covariance revealed that the training group showed significantly lower score than the control group on the post-test and on the one-month follow-up of maudsley obsessive-Compulsive Inventory(P < 0.001). It is concluded that exposure and response prevention by self-treatment can be used as an effective method in treatment of obsessive-compulsive disorders.این پژوهش با هدف بررسی تأثیر روش مواجهه و جلوگیری از پاسخ به شیوه خوددرمانی بر میزان نشانههای اختلال وسواس ـ اجبار در بیماران سرپایی مراجعه کننده به مراکز خدمات روانشناختی و روانپزشکی شهر اصفهان اجرا گردید. بدین منظور تعداد 20 بیمار مبتلا به اختلال وسواس- اجبار که بر اساس مصاحبه بالینی توسط روانشناس بالینی و روانپزشک عدم ابتلا آنها به اختلال افسردگی اساسی و اختلالات شخصیت تأیید شده بود، به روش تصادفی ساده از میان جامعه پژوهش انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه 10 نفری شامل یک گروه آزمایشی و یک گروه کنترل قرار گرفتند. پرسشنامه وسواس ـ اجبار مادزلی به عنوان پیش آزمون در مورد هر دو گروه اجرا گردید. گروه آزمایشی به مدت 6 هفته با استفاده از کتابچه راهنمای درمانی که توسط پژوهشگر تدوین شده بود و شامل آموزش عملی و ارائه تکالیف خانگی استفاده از روش مواجهه و جلوگیری از پاسخ بود به خوددرمانی پرداختند و در طول درمان هر هفته طی یک برنامه زمانبندی شده از طریق تماس تلفنی با پژوهشگر، گزارشی از روند درمان را ارائه میکردند. آزمودنیهای گروه کنترل نیز در لیست انتظار قرار گرفتند. فرض بر این بود که روش مواجهه و جلوگیری از پاسخ به شیوه خوددرمانی باعث کاهش نشانههای اختلال وسواس ـ اجبار گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون و پیگیری میشود. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که روش مواجهه و جلوگیری از پاسخ به شیوه خوددرمانی منجر به کاهش معنیدار نشانههای اختلال وسواس ـ اجبار گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون شده است (001/0P < ). این بهبودی در پیگیری یک ماه بعد همچنان مشهود بود (001/0P < ). باتوجه به یافتههای پژوهش حاضر می توان اینگونه نتیجه گیری کردکه روش مواجهه و جلوگیری از پاسخ به شیوه خوددرمانی می تواند به عنوان روش موثری در درمان اختلال وسواس- اجبار بهکار رود.https://cpap.shahed.ac.ir/article_2593_1ec9a110e7c75d177ac3e2338c8ac84f.pdfدانشگاه شاهدروانشناسی بالینی و شخصیت2345-21885120070421Validity and Reliability Of Defens Style Questionaire (DSQ-40) in Iranian Samplesروائی واعتبار پرسشنامه سبکهای دفاعی در نمونههای ایرانی11272594FAلیلاحیدرینسبدانشگاه شاهدمحمودمنصوردانشگاه تهرانپرویزآزاد فلاحدانشگاه تربیت مدرسمحمد رضاشعیریJournal Article20200926 This study has examined defense styles in Iranian samples with psychometric properties Defens Style Questionaaire(DSQ-40). 1067 subjects are (666 high school students , age mean:16.61 SD :1.13 and 401 university students , age mean:21.3 ,SD : 3.8, 527 female, 540 male) that participated in this investigation. Internal consistency, concurrent validity , content validity , test-retest and cronbach α in Defense Style Questionaaire for Iraninan sample were computed. Results showed appears the DSQ-40 to be a reliable(α = /81-/87)and valid instrument (Its properties concerning content validity, concurrent validity and construct validity)for Iraninan sample .این مطالعه به منظور بررسی اعتبار و روائی پرسشنامه سبکهای دفاعی DSQ در نمونه های ایرانی انجام یافته است . 666 دانش آموز ( با میانگین سنی 61/16 و انحراف معیار13/1 ) و401 دانشجو ( با میانگین سنی3/21 و انحراف معیار8/3 ) در مجموع 1067 نفر در این مطالعه شرکت نمودند. با استفاده از روش آزمون و باز آزمون و نیز محاسبه آلفای کرونباخ در گروههای مورد مطالعه اعتبار این پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفت و همچنین روائی محتوی، روائی همگرا و روائی سازه نیز با استفاده از نظر متخصصان در مورد ارتباط ماده های پرسشنامه با تعاریف مرتبط با مکانیزمهای مورد وارسی و نیز استفاده از آزمون نئو مورد مطالعه قرار گرفت .توافق نظر بالای متخصصان در مورد ارتباط مادههای پرسشنامه سبک های دفاعی با تعاریف ارائه شده در مورد مکانیزمهای دفاعی در منابع معتبر( حداقل 46/2 و حداکثر 53/4 بر روی یک مقیاس 5 درجهای که 5 نشانه ارتباط کامل و 1 نشانه عدم ارتباط بوده است) ، وجود همبستگی های قابل قبول بین عاملهای نئو و پرسشنامه سبکهای دفاعی و نیز همبستگی های بالا بین ماده های پرسشنامه با مکانیزمها و سبکهای مرتبط نشانه روائی قابل قبول این پرسشنامه می باشد . همچنین آلفای بالای این پرسشنامه در گروههای مورد مطالعه ( 87/0-81/0 ) و همبستگیهای بالا بین آزمون و باز آزمون نمایانگر اعتبار قابل قبول این پرسشنامه در جمعیت ایرانی بود. https://cpap.shahed.ac.ir/article_2594_8bf3ec52de940dee25c0c91b27c22e00.pdfدانشگاه شاهدروانشناسی بالینی و شخصیت2345-21885120070421An Investigation On Apathy And Altruism In Urbam Society Of Iranبررسی بیتفاوتی و نوعدوستی در جامعه شهری ایران و عوامل مؤثر بر آن27372595FAصمدکلانتریمهدیادیبیرسولربانیسیروساحمدیJournal Article20200926Since 1960's a vast amount of research is conducted on altrusim and apathy in social relationships. But doing such studies haven’t been paid due attention to in Iran. The purpose of this research is primarily to determine the rate of altrusim and apathy in urban society of Iran and also to investigate the relationship between altruism – apathy, empathy,social responsibility and cost-reward analysis. The method employed in this study is causal- comparative method which is done in two stages. In the first stage, that was conducted for determining of altruist and apathetic groups, researcher confederates referred to different houses and created a spurious emergency situation. The subjects were classified in altruist or apathetic groups on the basis of their reactions to this emergency situation. In second stage, questioners referred to the same subjects and collected required informations.Sampling unit was houses and 384 houses were selected in different regions of Shiraz by means of random multistage method. Measurment tool was a researcher - made questionnaire including 39 questions with likert scale of which 13 questions were for the measurment of empathy, 16 responsibility and 10 questions for the measurment of material cost– reward analysis. The validity of the measurment tool was determined by Content validity and the reliability was measured by Cronbach alpha in which the alpha coefficient for these three factors was .68 to.82 and for the total questionnaire was .75. The findings show that during occurrence emergency situations, rate of altruism is 75.3 and rate of apathy is 24.7. Furthermor, altruist group in comparison with apathetic group has more empathy, more responsibility and less material cost– reward analysis. The research findings, compared with previous studies results, also show that we can increase altruism and decrease apathy by means of raising empathy and responsibility and the reduction of material cost- reward analysis among citizens.از اواسط دهه1960 مطالعات و بررسیهای گستردهای در مورد نوعدوستی و بیتفاوتی در روابط اجتماعی انجام شده، اما انجام چنین مطالعاتی در ایران چندان مورد توجه نبوده است. هدف از پژوهش حاضر اولاً تعیین میزان نوعدوستی ـ بیتفاوتی در جامعه شهری ایران و ثانیاً بررسی ارتباط آن با متغیرهای همدلی، مسئولیت پذیری و تحلیل هزینه ـ پاداش مادی است .این پژوهش به روش پیمایش علّی- مقایسهای و طی دو مرحله انجام شده است. در مرحله اول که برای تعیین گروههای نوعدوست و بیتفاوت انجام شد، همدستان پژوهشگر با مراجعه به منازل مختلف، یک صحنه اضطراری ساختگی پدید آوردند و برحسب عکس العمل هایی که افراد نشان دادند به دوگروه نوعدوست و بیتفاوت تقسیم شدند. در مرحله دوم، پرسشگران به همان افراد مراجعه و اطلاعات مورد نیاز را جمع آوری کردند. واحد نمونه گیری در این پژوهش، خانهها بودند و با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی چند مرحلهای به 384 خانه در نقاط مختلف شهر شیراز مراجعه گردید. ابزار سنجش، پرسشنامهای محقق ساخته و 39 سؤالی بود که 13 سئوال آن جهت سنجش همدلی 16 سؤال برای سنجش مسئولیتپذیری و 10 سؤال به منظور سنجش تحلیل هزینه- پاداش مادی با سطح سنجش رتبهای از نوع مقیاس پنج بخشی لیکرت، طراحی شده بود. این پرسشنامه با ارزیابی داوران مختلف تعیین اعتبار و با محاسبه آلفای کرونباخ که ضریب آن برای این سه عامل از 68/0 تا 82/0 متغیر و برای کل پرسشنامه 75/0 بود تعیین روایی گردید. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد اولاً در مواجهه با حالتهای اضطراری 3/75 درصد از شهروندان نوعدوست و7/24 درصد بیتفاوتند. بهعلاوه گروه نوعدوست در مقایسه با گروه بیتفاوت دارای همدلی بیشتر، مسئولیت پذیری بیشتر وتحلیل هزینه ـ پاداش مادی کمتر است.یافتههای این پژوهش باتوجه به نتایج مطالعات پیشین مورد بحث قرارگرفته و نشان داده شده که با افزایش همدلی، افزایش مسئولیتپذیری و کاهش تحلیل هزینه پاداش مادی در بین شهروندان میتوان نوعدوستی را افزایش و بیتفاوتی را کاهش داد. https://cpap.shahed.ac.ir/article_2595_555ac7c7f07312f3949b2a32b4a0dcee.pdfدانشگاه شاهدروانشناسی بالینی و شخصیت2345-21885120070421The Relationships Between Parenting Styles, Social Skills, And Some Aspects Of Self-Concept Among High School Studentsارتباط سبک فرزندپروری والدین با مهارتهای اجتماعی و جنبههایی از خود- پنداره دانشآموزان دبیرستانی37462596FAفریدهیوسفیJournal Article20200926 The objectives of the present study were to investigate the relationship between the perceptions of parenting styles and social skills and to examine the relationship between the perceptions of parenting and aspects of students' self-concept. For this aim, 256 high school students completed the Student Attitude and Perceptions Survey (SAPS) and Matson Evaluation of Social Skills with Youngsters (MESSY). According to the results, the perception of family as authoritative and authoritarian was found to be predictor of asocial behaviors, aggression, and impulsive behaviors and the perception of family as emotionally close and supportive was found to be predictor of all aspects of students' self-concept in Iranian culture. The results have been discussed with regard to cross cultural findings.اهداف پژوهش حاضر عبارت بودند از 1) بررسی رابطه بین نحوه ادراک از سبک فرزندپروری والدین و مهارت های اجتماعی و 2) بررسی رابطه بین نحوه ادراک از سبک فرزندپروری والدین و جنبههایی از خود- پنداره. برای این منظور، 256 دانش آموز دبیرستانی شیراز، دو آزمون زمینهیابی نگرشها و ادراکات دانش آموز (SAPS) و مهارتهای اجتماعی ماتسون MESSY)) را تکمیل کردند. نتایج نشان دادند که در فرهنگ ایرانی، ادراک از خانواده به عنوان قاطع و / یا مستبد، پیش بینی کننده رفتارهای غیر اجتماعی، پرخاشگری و رفتارهای تکانشی افراد؛ و ادراک از خانواده به عنوان صمیمی و حمایت کننده، پیش بینی کننده ی تمامی جنبه های خود ـ پنداره دانش آموزان است. نتایج با توجه به یافتههای حاصل از مطالعات بین فرهنگی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.https://cpap.shahed.ac.ir/article_2596_a57e8563e28c8bcc293b3ee4f34850fa.pdfدانشگاه شاهدروانشناسی بالینی و شخصیت2345-21885120070421The Study of Prevalence of Signs of Antisocial, Narcisstic, Histrionic, and Borderline Personality Disorders Among High School Female Studentsبررسی میزان شیوع علائم اختلالات شخصیت ضداجتماعی، خودشیفته، نمایشی و مرزی در بین دانشآموزان دختر47602597FAمریمفاتحی زادهطاهرهامامیبهمننجاریاندانشگاه اهوازJournal Article20200926 The aim of this research is to determine B cluster of prevalence of personality disorders among high school female students. Statistical Population consists of all female students from first to third grade of high school in five regions in Isfahan. Sample size was 1400 students chosen randomly among 75 schools. Millon multiaxial clinical questionnaire was used as the instrument for data collection. In the final analysis the prevalence rate of antisocial personality disorder signs 0.08%, narcisstic 1.9%, histrionic 6.4% , and borderline 0.08% were specified. These findings belonged to students whose grades were 85 and above and have serious personality disorder signs. But students whose grades were between 74- 85, Providing they had suitable conditions, they were more likely to suffer from personality disorder. The rate of personality disorder prevalence among this group appeared to be as follows: antisocial 1.15% , narcisstic 1.3%, histrionic 14.7% , and borderline 1.9%هدف پژوهش حاضر تعیین شیوع علائم اختلالات شخصیت طبقه دوم (شامل اختلالات شخصیت ضداجتماعی، خود شیفته، نمایشی و مرزی) در بین دانشآموزان دختر دوره متوسطه شهر اصفهان بود. جامعه آماری، کلیه دانشآموزان دختر پایههای سه گانه دوره متوسطه در نواحی پنجگانه آموزش و پرورش شهر اصفهان انتخاب شد. حجم نمونه شامل 1400 نفر دانشآموز بود که از هفتاد و پنج مدرسه به شیوه تصادفی مرحلهای انتخاب شدند. ابزار تحقیق، پرسشنامه بالینی چندمحوری میلون –2 بود. در تجزیه و تحلیل نهایی مشخص شد که میزان شیوع علائم اختلال شخصیت ضداجتماعی 08/0 درصد، خودشیفته 9/1 درصد، نمایشی 4/6 درصد، و مرزی 08/0 است. این آمار مربوط به دانشآموزانی است که نمره آنها در آزمون 85 و بالاتر است و دارای علائم جدی اختلال هستند. ولی افرادی که نمره بین 85-74 است، در صورت فراهم شدن عوامل زمینهساز، احتمال زیادی برای ابتلا به اختلال شخصیت دارند. میزان شیوع اختلال در بین این دسته از افراد عبارت است از: اختلال شخصیت ضداجتماعی 15/1 درصد، خودشیفته 3/1 درصد، نمایشی 7/14 درصد و مرزی 9/1 درصد.https://cpap.shahed.ac.ir/article_2597_3750af7c332901998df8525df234a497.pdfدانشگاه شاهدروانشناسی بالینی و شخصیت2345-21885120070421Comparing the Psychological Profile of Emplyee Wives with Husbands Suffering from Spinal Cord Injuries with Those with Non-Husbands problemsمقایسه نیمرخ روانی همسران شاغل جانبازان قطع نخاع با زنان شاغل جامعه عادی59692598FAرضاکرمی نیامصطفیادیبمانداناامیریسید حسینسلیمیسید محمودمیرزمانیکیانوشهاشمیانJournal Article20200926 The main aim of the present research is to compare the psychological profile of the employee wives with husbands' suffering from spinal cord injuries with those with non-husbands' problems. The experimental group included 45 employee wives selected from the main population of married men who had spinal cord injuires during the war (n= 57). The control group comprised 45 woman employees whose husbands had no psychological problems. All subjects were requested to fill in the MMPI as well as a demographic form. The two groups were matched on age, educational levels, job, income, length of marriage and work. Data were analyzed by t test and the results revealed significant differences betweent the two groups on psychological profiles. In conclusion, the study showed that the wives of the experimental group suffered from a wide range of psychological problems such as depression, psychosomatic complaints, overload stress and tension, aggression, lack of security feeling, and emotional conflicts more than the control group did.هدف اصلی این پژوهش، مقایسه نیمرخ روانی همسران شاغل جانبازان قطع نخاع با زنان متأهل و شاغل جامعه عادی است. تحقیق حاضر به دنبال پاسخ به این سؤال بوده که آیا بین همسران شاغل جانبازان قطع نخاع با زنان متأهل شاغل جامعه عادی در مقیاسهای آزمون MMPI تفاوت معناداری وجود دارد؟ ابراز به کار گرفته شده در این تحقیق شامل آزمون MMPI و برگه اطلاعات فردی بود. جامعه آماری، شامل همسران شاغل جانبازان قطع نخاع و همسران شاغل افراد عادی در شهر تهران بود. تعداد آزمودنیها در هر گروه 45 نفر بود که از نظر مشخصات دموگرافیک همگن بودند. اطلاعات به دست آمده با شیوه آماری آزمون «تی» مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده بیانگر تفاوت معنادار بین دو گروه آزمودنی در ویژگیهای روانشناختی و شخصیتی بود. بر این اساس مشخص شد که گروه همسران جانباز در مقایسه با همسران شاغل جامعه عادی به طور معنادار دارای وضعیت روانی نامناسب هستند و از مشکلات افسردگی، خود بیمار انگاری، هیستری و هیجانی بیشتری رنج میبرند.https://cpap.shahed.ac.ir/article_2598_0846e90f2da4eae7743022416bc67f35.pdfدانشگاه شاهدروانشناسی بالینی و شخصیت2345-21885120070421The Relationship Between Self- Efficacy and Mental Health Among High School Studentsرابطه خودکارآمدی و سلامت روان در دانشآموزان دبیرستانی69832599FAمحمودنجفیمحبوبهفولاد چنگدانشگاه شیرازJournal Article20200926 Present research aimed to investigate the Relationship between self- efficacy and mental health. To this aim, 300 high school boys and girls in the third grade were chosen through cluster sampling. The tools employed in this research were as follows: self- efficacy scale (Sharer, et.al 1982) and symptom checklist- 90- Rivis scale (SCL- 90- R). The collected data was analyzed using t- test for comparing the two sex groups and correlation. Results revealed that there is a significant relationship between self- efficacy and mental health and low levels of self- efficacy were accompanied by high levels of pathological symptoms. It became obvious that there is not a significant difference between self- efficacy and mental health in girls and boys. Finally, the research confirmed the relation ship between self- efficacy and mental health.هدف اساسی پژوهش حاضر، بررسی رابطه خود کار آمدی با سلامت روان میباشد . بدین منظور 300 دانش آموز دختر و پسر پایه سوم دبیرستان در رشتههای تحصیلی علوم تجربی، انسانی و ریاضی با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش سیاهه نشانگان مرضی 90 سئوالی (SCL-90-R) و پرسشنامه خودکار آمدی شرر و همکاران در 1982 بوده است پس از اجرای پرسشنامهها دادههای بدست آمده با روشهای آماری همبستگی و t برای مقایسه دو گروه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین خودکار آمدی و نشانگان مرضی رابطه معکوس و معنادار وحود دارد. بین خودکار آمدی و سلامت روان همبستگی مثبت معنیدار یافت شد. همچنین مشاهده شد که بین دو گروه دختر و پسر از لحاظ خودکار آمدی و سلامت روان تفاوت معنیداری وجود ندارد. در این پژوهش وجود رابطه معنادار بین باورهای خودکارآمدی و سلامت روان (نشانگان مرضی کمتر) تایید شد.https://cpap.shahed.ac.ir/article_2599_2e02d043c67934c6afc162d579047d9a.pdfدانشگاه شاهدروانشناسی بالینی و شخصیت2345-21885120070421The Study of Value Hierarchies of Shahed University Students During 1998-2001بررسی سلسله مراتب ارزشهای دانشجویان دانشگاه شاهد طی سالهای 1377 تا 1380831122600FAاحمد علینور بالارسولروشندانشگاه شاهد0000-0002-7132-1982سقراطفقیه زادهدانشگاه تربیت مدرسرضاشاکریرضامحمد صالحیJournal Article20200926 This study was aimed to consider students value hierarchies. To this aim values of shahed university students was reviewed in a descriptive design. The students attended in 1998_2001 were considered as statistical universe and then separate research were done for considering of value hierarchies of the said students , based on the year of attendance. In other words, the statistical universe was made of the whole students of the attendance year in the university and the sample was selected among them, who filled research questionnaires. After 2 years, in the second stage, the research questionnaires was again completed by the same students. This method was repeated for all samples who attended during 1998-2001. In this stage questionnaire of Alport , Vernon & Lindzey, in which, values system was in the form of hierarchy, were used which included Theoretical, Religious, Social, Economic, Art and Political values. Results showed that the religious and social values were in the first and second positions in students value hierarchies and the art value was the last one. The comparison of students values throughout research stages revealed that the religious and especially political value were decreased in the second year of the study but religious value was hold as the first one. Despite displacement of other values, no significant differences were found during the study. Meanwhile the role of individual and social variables like gender, marital status, the place of family residence, university attendance quota and the faculty of the students, were studied and these findings are discussed.پژوهش حاضر با هدف بررسی سلسله مراتب ارزش های دانشجویان پی ریزی گردید. به همین منظور ارزش های دانشجویان دانشگاه شاهد در یک مطالعه توصیفی مورد بررسی قرار گرفت. برای نیل به این هدف کلیه دانشجویانی که در طول سال های 1377 تا 1380 وارد دانشگاه شاهد شده بودند به عنوان جامعه آماری تحقیق تعیین شده و سپس طی مطالعات جداگانه ای نظام ارزشی دانشجویان ورودی هر سال تحصیلی مورد مطالعه قرار گرفت. به عبارت دیگر در هر مطالعه، جامعه آماری از کلیه دانشجویان ورودیهای همان سال دانشگاه تشکیل میگردید و نمونه مورد مطالعه از بین آنها انتخاب میشد و پرسشنامههای تحقیق را تکمیل مینمودند. سپس در مرحله دوم و دو سال بعد از ورود پرسشنامه تحقیق بر روی همان دانشجویان مجدداً اجرا میگردید. این روش برای دانشجویان ورودی های 1377 تا1380 دانشگاه شاهد تکرار شد. در این مطالعه از پرسشنامه سلسله مراتب ارزشهای آلپورت، ورنون و لیندزی استفاده گردید که نظام ارزشها را بصورت سلسله مراتبی (دربرگیرنده ارزش های نظری، دینی، اجتماعی، اقتصادی؛ هنری و سیاسی) در نظر میگیرد. نتایج تحقیق نشان داد که در تمام مراحل تحقیق ارزشهای دینی و اجتماعی اولویت های اول و دوم را در سلسله مراتب ارزش های دانشجویان به خود اختصاص داده بودند و ارزش هنری آخرین سنخ ارزشی دانشجویان بود. مقایسه ارزش های دانشجویان در طی مراحل تحقیق نشان داد که ارزشهای مذهبی، نظری و عمدتاً ارزش سیاسی در سال دوم مطالعات معمولا کاهش پیدا میکرد ولی با این وجود ارزش مذهبی همچنان بعنوان اولین ارزش نزد دانشجویان محسوب میگردید. علیرغم جابهجایی در سایر ارزشها؛ تفاوت معنیداری در طول مراحل مطالعه دیده نشد. علاوه بر این در مطالعه حاضر نقش متغیرهای فردی و اجتماعی از قبیل جنس، وضعیت تأهل، محل سکونت خانواده ،سهمیه مورد پذیرش در دانشگاه و دانشکده محل تحصیل دانشجویان نیز در سلسله مراتب ارزشهای دانشجویان مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.https://cpap.shahed.ac.ir/article_2600_3b84b1bd38afb90a78a7f7bfad2a6aef.pdf