مقدمه: نوجوانی یکی از دورههای بحرانی در مراحل رشد انسان است و با توجه به مدل مک مستر، کارکردهای خانوادگی همچون حل مسئله، ارتباط، نقشها، پاسخدهی عاطفی، مشارکت عاطفی و کنترل رفتار نقش مهمی در این دورهی بحرانی ایفا میکنند؛ بنابراین هدف از اجرای این مطالعه بررسی نقش کارکرد خانواده در اضطراب و افسردگی نوجوانان بود.
روش: در این مطالعهی توصیفی از نوع همبستگی، نمونهی آماری که از طریق نمونهگیری خوشهای تعیین گردید شامل 180 نوجوان دختر میشد که در حال تحصیل در مقطع اول، دوم و سوم دبیرستان بودند. فرم اطلاعات جمعیت شناختی، مقیاس ارزیابی خانوادهی مک مستر، آزمون افسردگی بک و مقیاس اضطراب کتل برای گردآوری اطلاعات مورد استفاده قرار گرفت.
نتایج: یافتههای مطالعه نشان داد که دانشآموزان دارای اضطراب و افسردگی در مقایسه با نوجوانان سالم در زیرمقیاسهایی همچون حل مسئله، پاسخدهی عاطفی، مشارکت عاطفی و کنترل رفتار کارکردهای خانوادگی ناکارآمدی را گزارش داده بودند. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که مشارکت عاطفی و کنترل رفتار بیشترین نقش را در پیشبینی اضطراب و افسردگی نوجوانان ایفا میکنند (01/0p<).
بحث و نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که اضطراب و افسردگی نوجوانان با کارکرد خانوادگی ناکارآمد آنان در ارتباط است؛ بنابراین رواندرمانگران در طول فرایند درمان نوجوانان دارای اضطراب و افسردگی باید از این تأثیر آگاه بوده و اهمیت زیادی برای رابطهی نوجوان با خانوادهاش قائل باشند.