تنظیم هیجانی بهعنوان شیوههایی عمدی و خودکار قلمداد شده است که افراد از رهگذر آن، احساساتشان را مدیریت میکنند. پژوهشهای روزافزونی بر اهمیت تأثیرات راهبردهای تنظیم هیجانی بر متغیرهایی همچون بهزیستی روانشناختی و گسترهای از اختلالات روانشناختی اشاره دارند. آن دسته از افرادی که قادر به استفاده از راهبردهای تنظیم هیجانی سازگارانه و موفق نیستند با پیامدهای منفی گوناگونی نظیر اختلالات خلقی و اختلالات اضطرابی مواجه میشوند. راهبردهای سرکوب فکر، بازداری هیجانی و پذیرش است که در پیشینههای نظری و پژوهشی موردتوجه و مطالعه قرارگرفتهاند. پژوهشگران درصد یافتن اثرات راهبردهای تنظیم هیجانی نامبرده بر سایر پدیدههای روانشناختی هستند. در این راستا، بایستی از دستورالعملهایی برای القای این راهبردها استفاده شود. نهتنها پژوهشها بر اثرات عاطفی، شناختی و اجتماعی راهبردهای تنظیم هیجانی مهر تایید زدهاند، بلکه پژوهشهای بین فرهنگی حاکی از آن هستند که این راهبردها تا حد چشمگیری از فرهنگ متأثر میشوند. از سوی دیگر، برای بهکارگیری این راهبردها در مطالعات ایرانی، در درجه نخست لازم است دستورالعملهای مرتبط با این متغیرها معرفی شود. در مقالهی پیش رو، در عین مروری بر این راهبردها، دستورالعملهای بهکاربرده شده در هر مورد که در پژوهشهای تجربی به کار گرفتهشدهاند، معرفی میشوند.